انزوا و ادب اجتماعی
به لطف یکی از نیروهای تازه استخدام شده و رانتی، ارباب به راحتی در همفکر و open talk حضور می یابد دریغ از اینکه ۳ تا جمله مثل بچه ادم بتونه بهم بچسبونه و حرف بزنه. یک زمانی افراد فنی و به دور از پارتی بازی در همچین دورهمی ها شرکت میکردن که واقعا اموزنده ولذت بخش بود.
در باب سطح ادبیاتی و فرهنگی، چیزی هم سطح میدان تره بار خوی و قره داغ میباشد و جز فحاشی و توهین نهفته در ذاتشان، ادب و شخصیت خاصی نمی یابید.
یعنی کلا چهارتا کتاب کلین کد و انکل باب رو ازشون بگیری حرف دیگه ای ندارند، ولی نمیدونم چرا کدهایی که خودشون نوشتن اصلا معلوم نیس چی به چیه ! خود انکل باب داره نسخه دوم کتابش رو میده بیرون که به گفته خودش خیلی متفاوت تر از نسخه پیشین هستش.
جالبتر از آن، حداقل چند نفر بادیگارد و مستمع باید از خودش شرکت در این رویداد ها شرکت کنند که جمعیت زیاد دیده بشه.
خود برتر بینی باعث میشود، وسط کار یهویی شروع کند نعره زدن که دیشب تو خونه کشک بادمجان میخوردیم ! خب به ما چه دیروز چیکا میکردی؟ چرا باید فک کنی برای بقیه مهم است ؟!
مگ ما پرسیدیم که داری توضیح میدی ؟!
کی گفته جنابعالی الگو جامعه و جهانی و ملت منتظر هستن دهان مبارک بازشه و نوت بردارن ؟!
یکی از ویژگی های وی پریدن جفت پا وسط حرف بقیه بود، حتی در این مورد با رئیس مافیا هم اختلاف داشتند.
اونقد از چاخان هایش سرهم میکرد که نادرشاه همچین فتوحاتی نداشت، فقط همین مونده بود بگه شکارچی دایناسور بودم.