تجربه کاری

به بهانه این که تجربه و سابقه کاری نداشتم و اینکه باید آموزش ببینم، سه ماه بدون بیمه و با مبلغ کمتر از حقوق پایه مشغول به کار شدم. طی اون سه ماه نه تنها هیچ آموزش خاصی بهم ندادن، بلکه حین کار و به کمک همکارایی که لطف داشتن و کمکم میکردن، حین انجام کار، کار رو یاد گرفتم.

بعد از سه ماه، که مثل یه کارمند تو همون پوزیشن پشتیبانی فروش کار کردم (علی رغم اینکه حتی دو بار طی اون سه ماه راجع به ورکشاپای آموزشی با مدیر فروش حرف زدم و پیگیر شدم و عملا هیچ توجهی بهش نشد)، من رو به عنوان پشتیبان فروشِ یک کارشناسِ بی اخلاق، بی ادب و بی پرنسیب در بخش B2B گذاشتن؛ که بیش از هفت ماه همه بی ادبی ها، توهین ها و رفتارهای غیر حرفه ای کاری و غیر کاری این کارمند بی شخصیت رو تحمل کردم؛ کارمندی که رفتار و اخلاق غیرحرفه ای و بی‌شعورانه‌اش، نه فقط در قبال من، بلکه در برابر سایر همکارا و حتی مشتریانی که باهاش سر و کار داشتن، زبانزد بود.

با وجود همه این موارد، در کنار نارضایتی خیلی از مشتری ها از اینکه کارشون توسط این خانوم کارمند پیش نمیره و بسیار بی ادبانه و زشت تو جلسات حضوری و تماس های تلفنی باهاشون صحبت میکنه، بیش از سه بار با مدیر فروش در رابطه با اخلاق، رفتار و ادبیات زشت این کارمند در برابر خودم و اینکه هیچ کمکی به من تو کارها نمی کنه و مسئولیت های زیادی که فراتر از وظیفه کاریم تو پوزیشن پشتیبانیه، برام ایجاد میکنه(بدون داشتن هیچ راهنمایی و نظارتی)، صحبت کردم و متاسفانه فقط از مدیر فروش جواب های سر بالا و صرفا از سر بازکنی و قول و وعده های های بی عمل دریافت کردم!

علی رغم اینکه من چندین بار مستدل با مدیر فروش در این رابطه صحبت کردم، و حتی یک وُیس از صحبت های زشت و بی ادبانه این کارمند که به من تو واتساپ داده بود، براش پلی کردم و حتی با وجود اینکه با منابع انسانی مجموعه در رابطه با این موضوعات صحبت کرده بودم و ویس رو بهشون داده بودم (چه بسا منابع انسانی از من حمایت کردن و حق رو به من دادن و صراحتا گفتن هیچ کارمندی حق نداره با همکار یا زیردستش این قدر زشت و بی ادبانه حرف بزنه)، مدیر فروش با وجود ارائه همه مدارک مستدل از جانب من، نارضایتی کتبی و شفاهی ارائه شده از سوی مشتری ها و حتی حمایت تمام قدِ منابع انسانی از من، باز هم هیچ حمایتی از من جهت جابه جایی‌ام به تیم دیگه ای، علی رغم قولی که چند بار تو حرف هاش داده بود نکرد.

دلیل این همه حمایت یک جانبه این مدیر فروش از این کارمند مساله دار که به جز اخلاق زشت و رفتار بی ادبانه، حتی تو انجام وظایف کاری اش هم کوتاهی می کرد و کار مشتری ها رو راه نمینداخت واقعا خیلی مبهمه (گویا این کارمند بی بازده و بی اخلاق، فقط یک آتو یا نقطه ضعف از مدیر فروش داشته که با اون مدیر فروش رو تهدید می کرده)؛ چون این کارمند بی ادب و بی شخصیت و کارنابلد، پیش از من هم با مافوق هاش و کسایی که پیش از من در پوزیشن پشتیبانی فروش، همکارش بودند و کاراشُ انجام می دادن، همین رفتارهای زشت و بی ادبانه رو داشته و اون ها هم به هر ترتیبی مثل من نتونستن با رفتارهای غیر حرفه ای و بی ادبانه‌اش کنار بیان و سازمان رو ترک کردن.

من هم وقتی این شرایط رو دیدم و دیدم در کنار همه این بی شعوری ها و بی توجهی های مدیران بالادستی، پرداخت خوب و به موقعی هم صورت نمیگیره، بعد از ده ماه استعفا دادم و سازمان رو ترک کردم. (مدیر عامل که در واقع صاحب مجموعه هم بود، علی رغم ده ماه حضور من تو سازمان، یه صحبت ده دقیقه ای هم با من نداشت و حتی من رو جداگانه ندیده بود! سازمانی که مدیر و صاحب مجموعه اش در این حد که کارمندی که داره برای کسب و کار خودش کار می کنه رو ببینه و در حد دو کلمه باهاش آشنا بشه، وقت نمیذاره، معلومه مدیر فروش و کارشناس فروشش هم همچین آدمای بی پرنسیب و بی ادبی از آب در میان و همون بهتر که آدم تو همچین سازمان بی سر و صاحب و بی حساب کتابی نباشه)

شرایط پرداختشون هم به این صورت بود که یه بخش ناچیزی از کل حقوق رو بیستم ماه به اسم مساعده می زدن(چیزی که دقیقا حقوق خود آدم هست رو منت میذاشتن به اسم مساعده می دادن) و مابقی حقوق که بخش بیشتری میشد رو دهم ماه بعد! (مثلا حقوق مرداد ماه رو بخش بیشتری اش رو ۱۰ شهریور می دادن)

تازه ممکن بود گاها، از دهم هم دیرتر بشه و این یعنی عملا پرداخت‌شون به موقع نبود و کسی که واقعا گیر پوله و نیاز داره، اینجا به دردش نمیخوره...