بازرگانی مفلوک
از روز اولی که وارد واحد بازرگانی شدم حس جذابی از مدیریت واحد نگرفتم ، اولش با خودم گفتم شاید چون تازه اومدم حس غریبی دارم و این حس به این دلیل هستش، اما خب بنظرم به انرژی اولیه ای که از بقیه میگیریم باید اعتماد کنیم. واحد بازرگانی تنها کاری که انجام نمیداد کارهای بازرگانی بود همه ی کارهای شرکت اعم از کارهای ثبت شرکت، اخذ ویزا و بلیط سفر داخلی و خارجی در هر ساعت از شبانه روز برای واحد های دیگه، کارهای شخصی ریاست مثل تعویض پاسپورت ایشون و.... که همه ی این برابر با این بود که اگر اشتباهی رخ میداد به طرز عجیبی تحقیرت میکردن. مدیر بازرگانی(م پ) گلایهت رو با مقدار زیادی پیاز داغ سریعا پیش ریاست می برد.انسانی به شدت دو رو ، دروغ گو و خاله زنک بر پایه ی خودشیرینی تمام عیار برای ریاست، ایشون همه ی موارد اتفاق افتاده رو به طور خاصی برای مدیریت شرح میدادن که همه ی موارد به نفع خودشون و به ضرر کارشناس مربوطه به نظر بیاد و با همین روش هیچ نیروی بازرگانی پنج سال بیشتر در اون شرکت کار نکرده چون زیرآب زنی ایشون سریعا فعال میشد که کسی به غیر از ایشون به چشم ریاست خوب به نظر میاد حتی همین الان که مدیر بازرگانی نیست دخالت هاش تمومی نداره، با تمام ادعایی که در ادب و نزاکت دارن به خودشون اجازه میدن قوم و ملیت شمارو به سخره بگیرن با ادای دوستیی که در میارن ،در کنار همه ی این موارد ، ریاست مجموعه فردی به شدت پارانویید که به همه چیز و همه کس شک و شبهه داره، دنبال خاله زنک بازی، عصبی و پرخاشگر،تمامی موبایل ها و دوربین های شرکت شنود مکالمات دارند و بررسی میشن و هر مورد مسخره ای رو مستقیما عکس و فیلم میگیرن براتون میفرستن و ازتون توضیح میخوام ، هیچ اهمیتی هم به توضیح شما داده نمیشه و در نهایت فکر خودشون رو دارن، تو زندگی شخصی کارمند ها به شدت دخالت میکنن و بهت طعنه و کنایه میزنن ، تو جمع تحقیر میکنن براشون مهم نیست غرور طرف مقابل زیر پا له بشه،
و همچنان با همه ی این تفاسیر قربون صدقه و حمایت مدیر بازرگانی (م پ) رو دارن .
شرکت در ظاهر شاااید خوب به نظر برسه اما واقعیت اینه که خیییلییی نکات ریز و درشتی داره که توجهی بهش نمیشه و باید درستش کرد ، اولیش هم جمع کردن خاله زنک بازیاست و جدی گرفتن کار و تمرکز هر واحد روی کار خودش